🔵 برای این تیم آزادی با غیر آزادی فرقی نمی کند
حسرت و آه و ناله برای دوری از استادیوم آزادی برای استقلالی ها یک نیم فصل طول کشید، نیم فصلی که چند بازی در اراک میزبان بود یا اینکه بعد از آن اکثر بازی ها در شهر قدس برگزار شد، اما در نتیجه برای استقلالی ها هیچ کدام خوش یمن نبوده اند و نتیجه ای که باید بدست می آمد هرگز کسب نشد.
اصرار و لحظه شماری برای بازگشت به استادیوم آزادی بالاخره نتیجه داد و استقلالی ها پس از یک نیم فصل و از دست دادن امتیازهای فراوان خانگی دوباره به استادیوم آزادی برگشتند تا بتوانند نتایج نیم فصل اول را به لطف حضور در ورزشگاه خانگی خود جبران کنند اما آن چیزی که هواداران آبی دیدند برعکس تمام آن اصرارها و لحظه شماری ها شد.
یک شکست بد در اولین بازی نیم فصل دوم حال همه استقلالی ها را خراب کرد، استقلالی ها نه توانایی ایجاد موقعیت دارند و بدتر از آن نهایت استفاده بردن از همان موقعیت هاست که کار را خراب تر کرده است.
وقتی شمس آذر روی یک ضد حمله به زیبایی گل می زند کاری که استقلالی ها بیش از یک نیمه از عهده آن بر نیامدند استحقاق شکست کمترین دستمزد تیمی است که تنها دنبال بهانه می گردد و راه حلی برای درست کردن این خرابه ها ندارد.
وقتی موسیمانه متاسفانه و مفتضحانه اینطور می گوید که اگر تا صبح هم بازی می کردیم نمی توانستیم گل بزنیم تنها می توانیم با صدای بلند و فریاد از او بپرسیم چرا؟! تو بگو چرا تیمت درون زمین توانایی گل زدن ندارد.. با همین بازیکنان، با همین نفرات و ما نفرات جدید نمی خواهیم، وقتی از همین بازیکنان نمی توانی گلزن بسازی تنها به این معنا می تواند باشد که تو هم توانایی نشستن روی این نیمکت را نداری.
این هم از بازگشت به خانه... حالا متوجه شدید برای استقلال بازی در استادیوم آزادی با استادیوم اراک و شهر قدس هیچ تفاوتی نمی کند، تیمی که نمی تواند گل بزند چه روی زمین خراب و چه روی زمین درست و صاف نمی تواند گل بزند، این هم نمونه بارز و آشکار آن که امروز در آزادی به چشم خود دیدیم.
ما هم فقط می توانیم تا صبح با آه و ناله تنها و تنها بنویسیم، شاید این نوشته ها مرهم دردهای بی پایان ما باشد، این زخم ها حالا حالاها التیام پیدا نمی کنند...
1 بهمن 1403