🔵 چقدر به صعود نزدیکیم
استرس داریم، به شدت تن و بدن مان می لرزد، خوب می دانیم یک گل تضمینی برای بردن نیست، اصلا دلمان برای یک برد شیرین تنگ شده است، گل زدن در قزوین و بردن شمس آذری که برایمان بد بدن و جان سخت شده است واقعا خوشحال کننده است، اما روی هر حمله شمس آذر ناگزیر تن و بدنمان می لرزد.
از آن سو روی یک حمله شسته و رفته هم به گل دوم نمی رسیم که نفسی به آرامی بکشیم تا خیالمان از یک صعود دلنشین راحت و آسوده شود.
برای همین یه ده دقیقه پراسترس و اضطرابی را پشت سر می گذاریم، کاش به گل دوم برسیم حتی روی یک حادثه، کاش اینبار کمی بیشتر روی گلی که زده ایم ایستادگی کنیم.. کاش برای برد استقلال کمی بیشتر به خود بیاییم.
تا دقیقه 90 چیزی نمانده، هم مقاومت کنید و هم برای برتری بجنگید تا هوادر خوشحال شود.
25 بهمن 1403