محمود فخرالحاج

🔵  اندر حکایت سال ۱۴۰۳؛ برو دیگه دوستت نداشتم

محمود فخرالحاج

کابوس های دنباله دار و ناتمام مان آنقدر پشت سر هم تکرار شدند که دیگر ما را از گذشته خوبمان جدا کردند، اگر بگوییم کخ در این یکسال به اندازه ۱۰ سال عذاب کشیدیم و خون دل خوردیم و در نهایت پیر شدیم اغراق نکرده و دروغ نگفته ایم.
چه اواخر فصل گذشته که با تساوی بد برابر نساجی هم صدر را از دست دادیم و هم قهرمانی پرید و چه این فصل که همه با هدف جبران از دست رفتن جام فصل گذشته استارت زدند و چقدر خوشبین بودند که اول نکونام رفت، سپس سمیعی و شهریاری رفتند، سپس مربی خارجی آمد و خیلی زود رفت و سپس باز مربی موقت و سپس تاجرنیا و نظری جویباری و سوپرایزشان در آوردن مربی خارجی بزرگ که در آخر مربی استقلال خوزستان از آب در آمد.
خیلی زود از کورس قهرمانی و مدعیان این فصل خارج شدیم و هرگز طعم صدرنشینی را نچشیدیم و حذف از آسیا بدست النصری ها یکی پس از دیگری کابوس های طولانی مان. ا همین طور ادامه دار کردند.
حال نمی دانیم بگوییم این فصل که تمام شد هر چند هنوز جام حذفی را پیش رو داریم و دوست داریم برایش امیدوار باشیم اما امیدوار به فصل بعد برایمان هنوز سخت است.
همان طور که به شهریاری و سمیعی امید نداشتیم به تاجرنیا و نظری جویباری هم امید نداریم.
نمی دانیم چطور می توانیم به کسانی امید داشته باشیم که می دانیم هرگز بوی امید نمی دهند.
سال ۱۴۰۳ برو هر چه زودتر برو که دیگه دوستت نداشتیم، و تا ابد برایمان به عنوان یک سال تلخ و بد و ناراحت کننده در ذهن خواهی ماند، اما از سال ۱۴۰۴ خبر نداریم...

29 اسفند 1403

🌏آوای آبی www.avayeblue.ir