محمود فخرالحاج

🔵 شروع داستان تکراری؛ غصه ها...

محمود فخرالحاج

قبل از شروع بازی قرار بود این بازی را پیش درآمدی برای شروع فصل آینده قرار دهیم، گفتیم چه ببریم و چه ببازیم این بازی باید براش شناخت تیم از یکدیگر باشد، اما وقتی بازی شروع شد و در همان دقایق اولیه به گل رسیدیم برای برد بسیار امیدوار شدیم، برد یک نیمه ای در نیمه اول باز امیدوارترمان کرد.
اما نیمه دوم دست کم گرفتن تراکتور و در باد بردن با تک گل خوابیدن همانا و درست در بدترین لحظه ای که یک تیم ممکن است همه داشته هایش را از دست بدهد در دقیقه 85، یک پنالتی و چند دقیقه بعد یک اشتباه دیگر و گل دوم تراکتور همه امیدهایمان را نقش بر آب کرد.
غصه خوردیم بسیار هم غصه خوردیم، در صورتی که نمی خواستیم از ابتدای بازی این اتفاق بیفتد، اما مگر می شود تیم محبوبت در بازی مهمی چون سوپرجام حضور داشته باشد و تو برایت برد و باختش اهمیت نداشته باشد؟ بخواهی این بازی را فدای شناخت بازیکنان از یکدیگر بکنی که یک جام از چهار جام مهم را از دست بدهی؟ و متاسفانه این طور شد...
شاید اگر از روی اشتباه مدافعان بازی را نمی باختیم زیاد ناراحت نمی شدیم اما یک پنالتی باد آورده به حریف روی هند خنده دار و یک اشتباه در آفسایدگیری و جا ماندن از مهاجم در کورس دویدن و رسیدن به توپ این یعنی اینکه این استقلال برای تیم شدن و برای مدعی شدن و در کورس بالانشینان جدول قرار گرفتن همچنان کار دارد.

21 مرداد 1404

🌏آوای آبی www.avayeblue.ir