(4348) خرداد و شروع دلتنگی اش... (30 اردیبهشت 1401)
🔹خرداد که از راه می رسد دلمان شروع می کند به شروع های دلتنگی اش.. دلمان شروع می کند به نبودن ها، شروع می کند به دیدن جاهای خالی که هنوز که هنوز است پس از گذشت یک دهه پر نشدند.. انگاری قرار نیست این جاهای خالی پر شوند.. قرار است همین طور خالی بمانند تا یادمان نرود که چه صاحبانی داشتند و امروز چقدر جایشان خالی است.
🔹خرداد که از راه می رسد به اولین چیزی که در خاطرمان می آید ناصرخان است، از آن سحرگاه دوم خرداد آشفتگی... از آن صبح طلوع نکرده ای که بدترین خبر یک دهه را به ما دادند... ناصرخان ابدی شد... و امروز در یازدهمین سال آسمانی شدن خاطره انگیزترین نام باشگاه استقلال هنوز حرف از باور نکردنی ها می زنیم.
🔹مگر می شود پس از یک دهه، پس از 11 سال هنوز جای خالی یک نفر را ببینید و اشک تان جاری نشود.. مگر می شود پس از گذشت 11 سال هنوز مثل همان روز اول او را یاد کنید و با هر روز این سالها با خاطره هایش زندگی کنید؟ مگر می شود پس از گذشت 11 سال اولین فصل به آرامش رسیدن تیم محبوبت را ببینی و جای خالی ناصرخان و منصورخان تمام وجودت را متاثر نکند؟
🔹همه این مگرها شدنی نمی شوند و ناشدنی باقی می مانند... ناصرخان این قهرمانی با عشق تقدیم تو باد... این قهرمانی مبارک تو باشد که اولین تبریک ها را باید به شما گفت که آن بالا بسیار برای ما و تیمت دعا می کنی...