🔵 اتمام حجت با بازیکنان (بخش یک)
روزی که قهرمان می شوی و جام میگیری همه برایت سوت و جیغ و هورا می کشند و روی دوش هایشان بلندت می کنند اما همان هواداران روزی که شکست می خوری آن هم نه یکی و نه دوتا و نه سه تا و نه .... (دیگر چقدر بگوییم بخدا خجالت آور است) تو را به باد انتقاد می گیرند و آنقدر به تو خرده می گیرند که دیگر فراموش می کنی که دیروزت چه بود و امروزت چه شد؟
هر چند از این استقلال و این بازیکنان مدتهاست که قهرمانی ندیده ایم، آخرین قهرمانی مان برمی گردد به سه فصل پیش و دیگر رنگ قهرمانی به خود ندیدیم، حال شاید فصل گذشته تا یک قدمی جام پیش رفتیم و تنها یکی دو هفته کم آوردیم که آن هم هرگز مورد قبول نبود، اما آن تیم هر چند در سبک و شیوه بازی چنگی به دل نمی زد اما لااقل شکست نمی خورد و رکورد شکست ناپذیری اش باز افتخاری بود برای هواداران، اما تیم این فصل، درست برعکس فصل گذشته و فصل های قبل تر از آن به نوعی افتضاح است.
هواداران خوب می دانند که یک طرف مشکل مدیریت است که صد البته همین طور هم است، یک طرف مشکل مالکان باشگاه است و طرف دیگر سرمربی، از نکونام و بختیاری زاده گرفته و فعلا که هنوز عیار موسیمانه را نسنجیده ایم و سپس بازیکنان.. درست است که بازیکن اوامر و دستورات سرمربی را در زمین پیاده می کند، اما شما بگویید این شیوه بازی آیا جزو دستورات سرمربی بود؟ دریافت سه گل از ذوب آهن از نقشه های سرمربی تیم بود؟ آن همه مقاومت و ایستادگی برابر النصر عربستان در امارات که می توانستیم گلباران هم شویم و تنها یک گل آن هم در دقیقه 81 دریافت کردیم چطور؟ نه به آن بازی برابر النصر و نه به این بازی برابر خیبر رده چهاردمی و گلباران شدن مقابل آن؟
6 آبان 1403